به خصوص اجرای بعضی از مجریهای تلویزیونی از جمله «حمید محمدی.»
او دانشجوی ترمآخر مهندسی مکانیک است که از نوزده، بیست سالگی گزارشگر برنامههای اجتماعی و طنز رادیو بوده و از سال 84 به عنوان گوینده خبر و مجری
خبر ورزشی با تلویزیون همکاری میکند.
چطور شد که سراغ اجرای خبر ورزشی رفتید؟
برای شبکه جهانی جامجم تست دادم. در طول دوره استادمان آقای سنماری پیشنهاد کرد که خبر داخلی بخوانم. بعد هم سه عامل دست به دست هم داد تا سراغ خبر ورزشی بروم: علاقه به ورزش، علاقه به اجرای تلویزیونی و اینکه من آدمی نیستم که یک جا بنشینم.
اولین برنامه تلویزیونی که اجرا کردید یادتان هست؟
اولین بار صدای من در قسمت جهان فوتبال اخبار ورزشی در ساعت یک و ربع از شبکه 3 پخش شد.
چه چیز مجریگری آدم را دنبال خودش میکشاند؟
تا زمانی که جلوی دوربین ننشینید، یا پشت میکروفن رادیو قرار نگیرید، متوجه نمیشوید اینها انگار چسب دارند، آدم را جذب میکنند!
چطور میشود اجرای خوبی داشت؟
هر چه اجرا از تکلف دورتر باشد، یعنی هر چه بیشتر خودت باشی، اجرا بهتر میشود. امکان ندارد گوینده متنی را نفهمدو بتواند به مردم بفهماند.
از اجرایتان راضی هستید؟
هیچوقت نباید راضی باشم؛ روز رضایت روز سقوط است. همیشه باید به دنبال
بهتر شدن بود.
ویژگیهای یک مجری خوب چیست؟
باید صدا و تصویر قابل قبولی داشته باشد، نه اینکه یک صدای خالی یا یک تصویر خالی باشد. اما سواد از همه اینها مهمتر است.
وقتی خبر پیروزی ورزشکاران ایرانی را میخوانید، چه احساسی دارید؟
روی تیم خاص یا رنگ خاصی تعصب ندارم، اما پیروزیهای ملی سبب افتخارم میشود.
اگر به دوران نوجوانی برگردید، همین راه را انتخاب میکنید؟
بله، فکر میکنم راه را خوب آمدم.
چه قدر مطالعه میکنید؟
بهخاطر درسهای دانشگاه مطالعه آزادم کم شده.
به نشریهها و کتاب علاقهمندید؟
خیلی. معمولاً اگر به نمایشگاه کتاب بروم با یک بغل کتاب برمیگردم.
نوجوان که بودید چه نشریه یا کتابهایی را مطالعه میکردید؟
دبستان که میرفتم مجله رشد و کتابهای علمی؛ از راهنمایی و دبیرستان به بعد کتابهای ادبیات داستانی.
دوچرخه هم میخوانید؟
گاهی ، کلاً ضمیمهها را بیشتر از خود روزنامهها دوست دارم.
دوچرخه را چطور میبینید؟
چهل، پنجاه درصد از آن چیزهایی را که من دوست دارم دارد.
تا به حال کار خبرنگاری انجام دادهاید؟
بله، دو سه بار، به عنوان خبرنگار افتخاری برای مجله سروش کار کردم.
کار سختی بود؟
بله خیلی سخت و حساس و خلاقانه.
آیا محبوب و مشهوربودن را دوست دارید؟
کسی که جلوی دوربین میرود دوست دارد. من هم بله، دوست دارم.
از آرزوهای دست نیافتنیتان بگویید؟
ندارم! چون معتقدم کار نشد ندارد. تا زندهام به آرزوهایم میرسم. البته این سؤال را باید یک روز مانده به آخر عمرم میکردی، آن موقع به شما میگفتم که کدام کارهایم مانده!
تولد برای شما چه معنایی دارد؟
شناسنامه یک قرارداد است، ممکن است آدم در یک روز دوبار متولد بشود. تولد واقعی در زندگی هر کسی یکی، دو بار بیشتر اتفاق نمیافتد که میشود نقطه عطف زندگی؛یک جور پوست انداختن.
جملهای که شنیدید و لذت بردید؟
بارک الله، کارت خوب است!
غیرمنتظرهترین خبری که شنیدید؟
جایزه گویندگی جشنواره هفتم صدا در سال 85 که گوینده برتر شدم.